ماه محرّم، ماه غم و اندوه اهل بيت (عليهمالسلام) و شيعيان آنهاست و ماه شهادت و يادآوري دلاوريها و شجاعتها و ايثارهاي سيدالشهدا امام حسين(ع) و ياران با وفاي او در كربلاست.
در حديثي از امام علي بن موسي الرّضا(ع) آمده است: «هنگامي كه ماه محرم فرا ميرسيد، كسي پدرم را خندان نميديد و همواره محزون و غمگين بود تا روز دهم يعني روز عاشورا؛ آن روز روزِ مصيبت و حزن و اندوه و گريه پدرم بود و ميفرمود امروز روزي است كه حسين(ع) شهيد شده است».
نميدانم چقدر دلم هوايت را كرده است... نمي دانم و البته مي داني چه ها كشيده ايم،و چند قافله را پشت سر گذاشته ايم ...به تمام ضرب المثل ها رسيديم و "بي تو" را ضرب المثل انتظار كرديم...صدايمان گرفت و باز تو را خوانديم...پاهامان بي رمق شدند و نايستاديم و سنگمان زدند و سكوت نكرديم...
و امشب صداي باران مي آيد،نمي دانم چرا فكر مي كنم كه تو هم در يك جمعه باراني خواهي آمد؛ جمعه اي كه پر هياهوترين جمعه خواهد بود و بازارهاي عاشق بازي "بارزترين" تعطيليشان را خواهند داشت... و چقدر دلم مي خواهد كه همين جمعه بيايي...
قيامت بي حسين غوغا ندارد”شفاعت بي حسين معنا ندارد”حسيني باش كه در محشر نگويند”چرا پرونده ات امضاء ندارد
علاّمه سّيد محمد حسين طباطبايي در بيستذي الحجة الحرام 1321 قمري، مطابق با 1281 شمسي، در تبريز در خاندان علم و تقوي ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را در سن 9 سالگي، كه پدر و مادر خود را از دست داده بود، شروع كرد و در مدت كوتاهي علاوه بر يادگيري قرآن مجيد، كتاب هاي متداول روز از جمله گلستان و بوستان سعدي، اخلاق مصور و انوار سهيلي، تاريخ معجم و منشآت امير نظام، ارشاد الحساب و نصاب الصبيان را فرا گرفت و زيبانويسي از مرحوم آقا ميرزا علي نقي آموخت و در سال 1297 شمسي، به فراگيري علوم عربي روي آورد. در اوايل تحصيل – آن گونه كه خود نوشته(1) – علاقه ي زيادي به ادامه ي تحصيل نداشته و از اين رو هرچه مي خوانده نمي فهميده، « واو» چهار سال به همين نحو روزگار مي گذراند تا اين كه عنايت خداوندي شامل حالش مي شود و روحيه ي ايشان يكباره عوض، به طوري كه تا پايان دوران هجده ساله تحصيل هرگز از آموختن خسته و دلسرد نمي شود و زشت و زيباي جهان را فراموش كرده، بساط معاشرت با غير اهل علم را به كلي بر مي چيند و در خورد و خواب به حداقل قناعت مي كند و بقيه ي اوقات را به مطالعه مي پردازد.
مهاجرت به نجف اشرف
در سال 1304 شمسي، براي ادامه ي تحصيلات، عازم نجف مي شود و در يازدهمين سال اقامت، از محضر اساتيد و آيات عظام حاج ميرزا محمد حسين نائيني، سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ محمد حسين غروي اصفهاني، حاج ميرزا علي ايرواني، ميرزا علي اصغر ملكي مفسر عظيم الشأن قرآن و حاج ميرزا علي قاضي طباطبايي صاحب مكاشفات و كرامات، بهره هاي فراوان مي برد.
آيت الله ميرزا علي قاضي طباطبايي به وي اخلاق و عرفان و راه صحيح سير و سلوك را مي آموزد و چنان شخصيت علاّمه را تحت تأثير قرار مي دهد كه استاد مي گويد:
ما هر چه داريم از مرحوم قاضي داريم.
در سال 1314 شمسي، به تبريز با ز مي گردد و حدود ده سال در آنجا رحل اقامت مي افكند و از تدريس و تفكر علمي باز مي ماند.
هجرت به قم
در سال 1324شمسي، كه متفقين از ايران خارج شدند. منطقه دستخوش ناامني و قتل و غارت گرديد. از اين رو تصميم گرفتند كه به يك شهر علمي كوچ كنند و از قرآن طلب خير كردند، اين آيه آمد.
« هُنالِكَ الوَلايَةُ للهِ الحَقِّ هُوَ خَيرٌ ثََواباً وَ خَيرٌ عُقباً.»
از اين رو در فروردين 1325، عازم قم شد و اشتغالات علمي را از سر گرفت خود مي گويد: هنگامي كه به قم آمدم، مطالعه اي در برنامه ي درسي حوزه كردم و آن را با نيازهاي جامعه ي اسلام سنجيدم و كمبودهايي در آن يافتم و وظيفه ي خود را تلاش براي رفع آن ها دانستم. مهمترين كمبودها در زمينه ي تفسير قرآن و بحث هاي عقلي بود، از اين رو درس تفسير و درس فلسفه را شروع كردم و با اين كه در جوّ آن زمان تفسير قرآن، علمي كه نيازمند به تحقيق و تدقيق باشد، تلقي نمي شد و پرداختن به آن شايسته ي كساني كه قدرت تحقيق در زمينه هاي فقه و اصول را داشته باشند، به حساب نمي آمد. بلكه تدريس تفسير نشانه كمي معلومات به حساب مي آمد. من اينها را براي خودم عذر مقبولي در برابر خداي متعال ندانستم و آن را ادامه دادم تا به نوشتن تفسير الميزان انجاميد.»
استاد تنها به درس عمومي فلسفه اكتفا نكرد و با تشكيل جلسات خصوصي با شاگردان برجسته خودشان مانند شهيد مطهري، به بررسي فلسلفه هاي غربي، مخصوصاً ماترياليست پرداختند، كه اين جلسات به تأليف كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» انجاميد. از ديگر درس هايي كه استاد به تدريس آن پرداخت، شرح چغميني در علم هيأت بود كه اوايل ورودشان به قم تدريس مي كردند.
همچنين استاد چون به امور اخلاقي و تزكيه نفس طلاّب اهتمام داشتند، در سال هاي 69-1368 قمري، درس اخلاقي داير كردند، كه خوشبختانه افرادي تحت برنامه هاي تربيتي ايشان به درجات عاليه ي معنوي و روحي ارتقا يافتند و تقريرات درسي ايشان در رساله اي به نام « لباب الالباب» به چاپ رسيد.
وفات و مدفن ايشان
سرانجام علاّمه سيّد محمد حسين طباطبايي پس از هشتاد سال عمر با بركت، به دنبال يك كسالت طولاني، در روز يكشنبه 24 آبان 1360 شمسي، چشم از جهان فرو بست. كه ضايعه اي بس بزرگ بر عالم تشيّع و مصيبتي سنگين بر جهان اسلام بودو در حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.