مجمع عمومي اين سازمان در سال 1992، طي قطعنامهاي اين روز را به عنوان روز جهاني هواپيمايي كشوري تصويب و اعلام كرد كه از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد نيز به صورت رسمي اين روز مورد تأييد قرار گرفته است.
همه ساله كشورها براي گراميداشت اين روز و يادآوري و تأكيد بر اهميت صنعت هواپيمايي كشوري در توسعه اقتصادي و اجتماعي جوامع و نقش اساسي سازمان هواپيمايي كشوري در حفظ، ارتقا، ايمني و كارآيي و قانونمندي در حمل و نقل هوايي نسبت به برگزاري مراسم اين روز و اجراي برنامههاي مختلف اقدام ميكنند.
در ايران نيز سازمان هواپيمايي كشوري به عنوان متولي حاكميتي، نظارتي و سياستگذاري در صنعت حمل و نقل هوايي، برنامه اين روز را با حضور مسئولين و دست اندركاران شركتهاي هواپيمايي و كارشناسان اين صنعت در روز 16 آذر ماه برگزار ميكند.
پرواز اولين هواپيما
افسانههاي قديمي نقل ميكنند كه بشر هميشه سعي ميكرده، به نحوي عمل پرواز را انجام دهد. براي مثال، ايكاروس و دائه دالوس از جمله كساني بودند كه سعي كردند با بالهائي كه از پر و موم ساخته بودند پرواز كنند. ولي اين آزمايش مدت صدها سال، مرگ بسياري را كه خواستند دوباره آزمايش كنند، فراهم آورد.
بنابراين يك وسيله جديدي بايد اختراع يا درست ميشد. راجر بيكن اولين كسي بود كه پيشنهاد كرد: ممكن است با ساختن موتوري كه يك نفر هدايت آن را بر عهده داشته باشد، به اين آرزوي ديرينه جامه عمل پوشاند.
در قرن هفدهم، توجه بشر به پروازهاي سبكتر از هوا معطوف شد. بنابراين اولين پرواز با بالون هائي كه از هواي گرم و هيدروژن پر ميشدند انجام گرفت. به اين ترتيب، بشر براي رسيدن به يك پرواز واقعي راه زيادي در پيش داشت.
اولين ماشين پرواز، سنگينتر از هوا، يك هواپيماي بي موتوري ساده بود كه در سال 1804 ساخته شد. ظرفيتش، 154 اينچ مربع بود كه روي يك ميله نصب شده بود و داراي دمي هم در عقب بود.
در سال 1848، جان استرينگ فلو، اولين كسي بود كه هواپيماي يك باله را كه به وسيله نيروي بخار به حركت درميآمد، ساخت. طول اين هواپيما 30 پا بود. پس از اين كه آزاد ميشد، به تدريج بالا ميرفت و با يك وسيله سادهاي هم كه روي آن نصب كرده بودند ميتوانستند صعود آن را متوقف كرده و فرود آيند.
روسها ادعا ميكنند كه الكساندر موژائيسكي، در سال 1882 اولين كسي بوده كه با يك هواپيماي بخاري، پرواز كرده است. در 1896 دكتر ساموئل پيريونت لنگلي توانست يك پرواز موفقيتآميز انجام دهد. بدين معني كه توانست 3250 پا با سرعت 25 ميل در ساعت پرواز كند. بال هواپيماي او، 16 پا طول داشت.
در 17 دسامبر 1903، اوريل رايت شروع به ساختن يك موتور براي هواپيماي خود كرد. يعني با قدرت خود هواپيما را به هوا برد. البته اين يك پرواز با استاندارد امروزي نبود و فقط 120 پا با سرعت 31 ميل در هر ساعت، ارتفاع ميگرفت.
ولي همين هم كافي بود كه آوريل و برادرش ويلبر را مصمم سازد كه براي اولينبار هواپيمائي ساخته و پرواز دهند و پرواز آن به وسيله نيروي بخار نباشد، بلكه با قدرت خود هواپيما، به پرواز درآيد.
در سال 1902 پرستون واتسون پرواز موفقيت آميزي را با يك هواپيماي دو بالهاي كه موتور در آن كار گذاشته بودند، انجام داد. ولي اين ادعا تا به حال رسماً تأييد نشده است.
هنوز مردم و نظام سوريه از شوك كشتار تروريستهاي مسلح در الحوله بيرون نرفتهاند، كه گروهكهاي مسلح كشتار هولناك ديگري مرتكب شدند.
منابع خبري سوري خبر دادند كه تروريستهاي مسلح كشتاري در روستاي القبير در ريف حماة مرتكب شدند كه 78 شهيد بر جاي گذاشته است.
اين در حالي است كه روز گذشته وزراي كشورهاي غربي و عربي از جمله آمريكا، انگليس، ايتاليا و فرانسه و قطر و عربستان و اردن و ديگر كشورها در تركيه در همايشي تحت عنوان مبارزه با تروريسم گرد هم آمدند و براي تشديد كمكهاي مالي و تسليحاتي خود به تروريستهاي سوريه هيئت هماهنگي تشكيل دادند.
دامپرس سوريه اعلام كرد كه بيشتر افراد قرباني، كه زنان و كودكان و سالخوردگان هستند با چاقو ذبح شدهاند و تعداد كل كشتهها 78 نفر است كه به نظر ميرسد 37 نفر ديگر هم ربوده شدهاند [و احتما
اين كشتار در زماني اتفاق ميافتد كه حدود 2 هفته از كشتار الحوله ميگذرد كه در آن بيش از 100 نفر كشته شد و بيشتر آنان زنان و كودكاني بودند كه با چاقو يا گلوله مستقيم و از فاصله نزديك كشته شده بودند.
رسانههاي غربي و عربي مانند رويترز، سيانان، الجزيره و العربيه به مانند كشتار الحوله باز هم مدعي شدند كه اين منطقه با تانك گلوله باران شد سپس نيروهاي هوادار نظام اقدام به كشتار مردم كردهاند اما منابع سوري اعلام ميكنند كه ديگر براي همه روشن شده است كه ارتش سوريه نه تنها از اين كشتارها سودي نميبرد بلكه نيازي به كشتار كودكان يا زنان آن هم با سلاح سرد ندارد.
اين در حالي است كه كشتههاي الحوله نيز همه از خانوادههاي حامي نظام سوريه بودند.
شما دانشجويان، متوجه باشيد كه يكي از بزرگترين وظايف شما، خودسازي اخلاقي است، اخلاق خود را تكميل كنيد، شما جوانان فرصت را داريد. دوران، دوران شماست، شما در دوران خوبي زندگي ميكنيد؛ در سايه حكومت قرآني و فرهنگ اسلامي زندگي مي كنيد؛ بنابراين، از لحاظ روحي و معنوي، فرصت براي والا و شايسته شدن داريد، اين فرصت را مغتنم بشماريد . علم بايد در كنار اخلاق و پيشرفت صنعتي و علمي و مادي در كنار رشد اخلاقي باشد. توجه به خدا هم مايه اصلي رشد اخلاقي به حساب مي آيد.
دو عنصر اصلي در تربيت دانشجو
يكي عنصر علم و تحقيق و كارايي علمي و جوشيدن استعدادهاي علمي و اين قبيل چيزهاست و يكي هم عبارت از روحيه و تدين و حركت صحيح و سالم سازي معنوي و روحي دانشجو. اين دو عنصر بايستي بدون تفكيك از يكديگر با قدرت و با ظرفيت كامل كشور، تعقيب شود.
روز قلم هاي تيز، روز فكر هاي خلاق، روز انديشه هاي نو، روز تو، روز دانشجو مبارك
از اين رو در روز نوزدهم محّرم اين كاروان از كوفه به طرف شام حركت كرد، البته برخي نقل كردهانـد كه ابن زياد زنهاي غير هاشميه در كاروان اُسرا را با شفاعت اقوامشان آزاد كرد و فقط زنهاي هاشميه براي اسارت به شام برده شدند.
روايت امام سجاد(ع) از نحوه انتقال اسرا به شام
روايتي كه امام سجاد(ع) از چگونگي سفر كاوران اسرا به دمشق بيان كردهاند، به خوبي بازگو كننده شرايط سخت اسارت است.
1373سال پيش در چنين روزي اهلبيت سيدالشهدا (ع) را از كوفه به سوي شام حركت دادند و در كتاب «دانشنامه امام حسين» درباره حركت كاروان آلالله به سوي دمشق چنين آمده است: پيكى از سوى يزيد بن معاويه آمد كه به عبيدالله فرمان مىداد تا اثاث حسين (ع) و باقىماندگان خاندان و فرزندان و زنان او را به سوى يزيد، روانه كند.
پس از آن عبيدالله فرمان داد كه زنان حسين(ع) و كودكانش را آماده كنند و على بن الحسين(ع) را تا گردن در زنجير كنند، سپس آنان را با مُحفِّز بن ثَعلَبه عائِذى (از تيره عائذه قريش) و شمر بن ذىالجوشن، روانه كرد، آن دو، كاروان را آوردند تا نزد يزيد آمدند، امام سجاد(ع) در طول راه، با آن دو، كلمهاى سخن نگفت تا [به شام] رسيدند.
امام زينالعابدين(ع) درباره نحوه انتقال كاروان اسرا به دمشق فرمودند:«مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر امام حسين(ع) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر اَسترانى بدون پالان، سوار بودند، كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند، اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مىچكيد، با نيزه به سرش مىكوبيدند تا آنكه وارد شام شديم، جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهلبيتِ ملعوناند»